موفقیت امری تصادفی یا شانسی نیست. حتی مشخص شده که بهرهٔ هوشی نیز بهتنهایی پیشبینیکنندهٔ موفقیت نیست. بسیار انسانهای موفقی بودهاند که هوشی بسیار معمولی داشتند و از انسانهای باهوش همعصر یا اطراف خود بسیار موفقتر بودهاند. نکته و تفاوت اصلی این دو گروه، یعنی انسانهای موفق و ناموفق، در رفتارها و نگرشهایشان است. انسانهای موفق کارهایی را انجام میدهند که انسانهای ناموفق انجام نمیدهند و همچنین کارهایی را انجام نمیدهند که انسانهای ناموفق انجام میدهند.
امروزه، موفقیت یک علم کامل است و فرسنگها از دستورالعملهای سادهانگارانهٔ انگیزشی و زرد فاصله گرفته. شاخههای کاربردی روانشناسی مانند روانشناسی اجتماعی، روانشناسی شناختی، روانشناسی ورزشی، روانشناسی سازمانی، روانشناسی مثبت و روانشناسی کوچینگ بهطور جدی در این حوزه ورود کردهاند و یافتههای مبتنیبر شواهد خود را بهزبانی ساده و قابل فهم در اختیار سایر متخصصان و عموم قرار دادهاند. اکنون، بیش از گذشته شاهد مقالات و کتابهای علمی برای عموم و متخصصان در حوزهٔ موفقیت هستیم. سخنرانیها و کارگاههای بیشماری نیز توسط متخصصان واجد شرایط برای مخاطبان در سراسر دنیا در حوزههای آموزشوپرورش، مدیریت، ورزش، توسعهٔ فردی و سلامت طراحی و برگزار میشود.
بخش اول، «۹ راهبردی که انسانهای موفق انجام میدهند»، ترجمهٔ کتاب خانم دکتر هایدی گرانت هالوِرسُن است. ایشان با کلامی ساده و در عینحال کاملاً علمی، آزمونشده و کاربردی، ۹ راهبرد معرفی میکند که میتواند انسانی با عملکرد عادی یا ناموفق را به انسانی موفق در حوزهٔ مورد نظرش تبدیل کند. این راهبردها شامل: «مشخص و دقیقبودن در هدفگذاری»، «تدوین برنامههای هماهنگ با عملکرد مغز»، «نظارت بر پیشرفت خود»، «خوشبینِ واقعبین بودن»، «تمرکز روی بهتر شدن بهجای خوببودن»، «پایدار شدن»، «تقویت عضلهٔ خود-کنترلی» و «توقف اقدمات مضر قبل از شروع و تمرکز روی کاری که قرار است انجام شود» هستند. ایشان علاوهبر ارائهٔ درسها و راهبردهای کاربردیاش، شیوههای عملیکردن هر راهبرد را در پایان هر درس با تمرین و مثال شرح داده است.
بخش دوم این کتاب، «شیوهٔ خلق رفتار و زندگی جدید»، یا «چگونه ۹ راهبرد را در عمل به عادات خود تبدیل کنیم»، با علم به این موضوع تهیه و به کتاب اضافه شد که میدانیم بین دانستن یک راهبرد برای ایجاد تغییر و رسیدن به موفقیت و عملیکردن آن در رفتار و زندگی واقعی خود فاصلهٔ بسیاری وجود دارد. این بخش، برداشتی آزاد از یکی از آثار کلاسیک دکتر رابرت ای. وُبُلدینگ (۱۹۳۶)، مربی، نویسنده، مشاور، واقعیت درمانگر و کوچ شناختهشده در سطح بینالمللی است. وی مربی ارشد و عضو هیئت علمی مؤسسهٔ بینالمللی گلسر (تئوری انتخاب، واقعیت درمانی و مدیریت راهبرانه) و مدیر مرکز واقعیتدرمانی در سینسیناتی ایالت اوهایو در ایالات متحدهٔ آمریکاست. من با اِعمال تغییرات در محتوای قسمتی از کتاب ایشان و افزودن مطالبی از خود، بخش دوم این کتاب را تالیف کردم که معتقد بودم میتواند مکمل بسیار مناسبی برای بهواقعیت تبدیلکردن ۹ راهبرد ارائهشده در بخش اول کتاب حاضر باشد.
پهنهٔ وسیعی از مخاطبان از عموم تا متخصصان میتوانند از این کتاب بهعنوان یک خودآموز برای بهبود عملکرد خود و مراجعانشان استفاده کنند. بهطور خاص، کوچهای زندگی، سازمانی و ورزشی، مربیان، معلمان، مدیران و راهبران بسیار میتواند از این منبع آموزشی مفید استفاده کنند. دوباره از یاد نبریم که فقط با خواندن این کتاب نمیتوانیم به انسانی موفق تبدیل شویم، بلکه با تعهد شخصی و انگیزهای درونی و خودمختار باید همهٔ آموزههای این کتاب را با تکرار و تمرین برای خود درونی و تبدیل به عادتی جدید کنیم، چرا که عادتهایمان سازندهٔ سبک زندگیمان هستند و موفقیت و نیکزیستی ما نتیجهٔ یک سبک زندگی خاص و مبتنیبر اصول و فضیلتهاست.
چرا شما در رسیدن به برخی از اهدافتان بسیار موفقتر از بقیهٔ اهدافتان بودهاید؟ اگر دلیلش را نمیدانید، در این ابهام و گیجی تنها نیستید. معلوم شده وقتی صحبت از درک علت موفقیت و ناکامی است، حتی بسیاری از انسانهای باهوش و با استعداد و بسیار موفق، در این کار زیاد خوب نیستند. پاسخ شهودی به این سوال که میگوید «هر یک از ما انسانها با برخی استعدادها و بدون برخی استعدادهای دیگر بهدنیا میآییم» واقعاً فقط یک تکهٔ کوچک از پازل است. در واقع، دههها پژوهش روی موضوع موفقیت و کامیابی نشان داده که انسانهای موفق فقط بهخاطر کسی که هستند (ویژگیهای آوردهٔ خودشان) به اهداف شخصی و حرفهای خود نمیرسند، بلکه بیشتر اوقات بهخاطر کارهایی که انجام میدهند به اهدافشان میرسند.
در این کتاب، ۹ کاری که انسانهای موفق انجام میدهند -راهبردهایی که بهکار میگیرند تا هدفگذاری کنند و اهدافشان را دنبال کنند- را با شما در میان میگذارم. این افراد خیلی اوقات ناهشیارانه و بدون آنکه متوجه باشند این راهبردها را بهکار میگیرند. دههها پژوهش نشانداده که این راهبردها بزرگترین اثر را روی عملکرد این افراد داشته است. دانشمندان روانشناسی که انگیزه را مطالعه و بررسی میکنند، مانند خودم، هزاران مطالعه انجام دادهایم تا اثربخشی (و محدودیتهای) این راهبردها را آزمون و تعیین کنیم. خبر خوب این است که بهکارگیری این راهبردها بهطرز چشمگیری واضح و ساده است. وقتی این کتاب را میخوانید یک عالم لحظات «خُب معلومه» یا «معلومه که» خواهید داشت. همچنین جاهایی خواهید گفت: «آها که اینطور، با عقل جور درمیاد» و چندتا هم «وای، که اینطور، اصلاً نمیدونستم» خواهید داشت. در پایان، نهتنها دربارهٔ همهٔ چیزهایی که تا اینجا درست انجام دادهاید تا حدی بینش پیدا میکنید، بلکه میتوانید اشتباهاتی که شما را از مسیرتان خارج کرده را نیز مشخص کنید. از آن مهمتر، میتوانید از این بهبعد از این دانش بهنفع خودتان استفاده کنید.
سرفصل هاب بخش اول: ۹ راهبردی که انسانهای موفق انجام میدهند
راهبرد شمار ۱: مشخص و دقیق باشید
راهبرد شماره ۲: لحظه را مغتنم بشمارید و بر اساس اهدافتان عمل کنید
راهبرد شماره ۳: دقیقاً بدانید که چقدر باقیمانده تا به هدفتان برسید
راهبرد شماره ۴: یک خوشبین واقعبین باشید
راهبرد شماره ۵: بهجای خوببودن روی بهتر شدن تمرکز کنید
راهبرد شماره ۶: پایداری داشته باشید
راهبرد شماره ۷: عضلهٔ قدرت اراده خود را بسازید
راهکار شماره ۸: برای خودتان مشکل درست نکنید
راهبرد شماره ۹: روی کاری که میخواهید انجام بدهید تمرکز کنید، نه روی کاری که نمیخواهید انجام بدهید
سرفصل های بخش دوم: چگونه ۹ راهبرد را در عمل به عادات خود تبدیل کنیم؟
تغییر و بهبود زندگی یک انتخاب است
گام اول: ارزیابی ماشین رفتار کنونی خود
گام دوم: خلق تصویرِ زندگی که میخواهید
گام سوم: خلق ماشین رفتار مثبت و زندگی جدید خود
دکتر هایدی گرانت هالوِرسُن (۱۹۷۳)، متخصص در علم روانشناسی اجتماعی است که در حوزههای راهبری و انگیزش تحقیق، نویسندگی و سخنرانی میکند. او مدیر جهانی تحقیق و توسعه در موسسهٔ نورو لیدرشیپ است و در حال حاضر عضو کمیتهٔ مشورتی مدیریتی مرکز علوم انگیزشی در مدرسهٔ تجارت کلمبیا است. تحقیقات او بر درک این موضوع متمرکز شده است که چرا برخی افراد وقتی در مسیر اهدافشان به مشکل یا مانعی برخورد میکنند، تسلیم میشوند، در حالی که دیگران میتوانند با این چالشها روبهرو شوند و به رفتن ادامه دهند.
او نویسندهٔ کتابهای روانشناسی اهداف، موفقشدن، ۹ کاری که افراد موفق بهطور متفاوت انجام میدهند، تمرکز و هشت چالش انگیزشی است. دکتر گرانت علاوهبر کار خود بهعنوان نویسنده و ویراستار کتاب، عضو انجمن روانشناسی آمریکا، انجمن علوم روانشناسی، انجمن روانشناسی شخصیت و اجتماعی، انجمن روانشناسی اجتماعی تجربی است و مقالات متعددی از او در مجلات تخصصی این انجمنها بهچاپ رسیده است.
دکتر گرانت پژوهشهای علمی متعددی را با حمایت بنیاد ملی علوم در حوزهٔ اهداف و دستاورد انجام داده است. او امیدوار است که از طریق کتابها، مقالهها و وبلاگهایش به مردم کمک کند تا بفهمند هر کسی میتواند به اهداف خود برسد و راهبردهای علمی آزمایششدهای را که برای موفقیت نیاز دارند به آنها ارائه دهد. پروفسور کارول دوک، متیو کلی، دکتر ادوارد هالوول و پیتر برگمن و بسیاری دیگر از کارهای او تمجید کردهاند. او بهطور منظم در کنفرانسهای ملی و بینالمللی سخنرانی و در حوزهٔ آموزش و پرورش و مدیریت، کارگاه برگزار میکند. او دکترای خود را از دانشگاه کلمبیا دریافت کرده است.

دکتر امیر پهلونژاد (۱۳۵۱) مشاور توسعه سرمایههای انسانی، روانشناس کوچینگ (زندگی و سازمانی) و مشاوره، کوچ و مشاور مدیران ارشد (C-Level) و اعضای هیئتمدیره است. او مترجم و مؤلفی شناختهشده در حوزهٔ روانشناسی کوچینگ و توسعهٔ فردی است.
کتابهای منتشرشده از او شامل این عناوین است: بهپاخاستن برای انسانیت، کوچینگ زندگی، کوچینگ کارکنان، زندگی متعادل، کوچینگ سازمانی، هنر زندگی خردمندانه؛ نگاهی نو بر آموزههای حکیم باستان اپیکتِتوس، کوچینگ مثبت، کوچینگِ خود؛ شکوفایی رابطه با خود مبتنی بر تئوری انتخاب، کوچینگ زندگی مثبت؛ راهنمای نیکزیستی و شکوفایی در بستر روانشناسی مثبت، ۱۰۱ درس برای زندگی جاودانه؛ وقتی بمیری چه کسی برایت گریه میکند و کتاب حاضر. او مأموریت خود را اینگونه تعریف میکند:
«تعهد به رشد و توسعهٔ شخصی مستمر و کمک به افراد و تیمها برای ارتقای کیفیت زندگی و عملکردشان».
در دو دههٔ گذشته، او کارگاهها و گروههای آموزشی و کوچینگ بسیاری را در حوزهٔ راهبری برای افراد و سازمانها طراحی و اجرا کرده است. تجربهٔ او در کوچینگ و مشاورهٔ مدیران ارشد و اعضای هیئتمدیره، باعث شده که درک عمیقی از چالشهای راهبری و توسعه سرمایههای انسانی داشته باشد و در بهبود عملکرد مدیران و سازمانها نقش مؤثری ایفا کند.
بهعنوان مشاور توسعه سرمایههای انسانی، روانشناس کوچینگ و مربی، او در پروژههای توسعهٔ راهبران سازمانی با مؤسسات آموزشی معتبر بینالمللی همکاری داشته و همچنان در این مسیر فعال است.
علاوه بر مدرک دکتری تخصصی در مشاوره، او دارای چندین گواهینامه بینالمللی در حوزهٔ کوچینگ زندگی و سازمانی است و همواره در مسیر ارتقای دانش و مهارتهای خود گام برمیدارد. از جمله میتوان به گواهینامهٔ تخصصی روانشناسی مثبت از دانشگاه پنسیلوانیا و مدرک مربیگری ارشد و عضویت در هیئت علمی و کمیته آموزش مؤسسهٔ بینالمللی ویلیام گلسر (تئوری انتخاب، واقعیتدرمانی و مدیریت راهبرانه) اشاره کرد.
برخی از آثار او، از جمله کوچینگ مثبت و کوچینگ زندگی مثبت، مورد توجه محافل دانشگاهی قرار گرفته و بهعنوان منابع معتبر معرفی شدهاند.
با تجربهای بینالمللی در روانشناسی کوچینگ و توسعه سرمایههای انسانی، او پیوندی میان دانش جهانی و نیازهای فرهنگی ایجاد کرده و در کار خود ترکیبی از علم، تجربه و بینش انسانی را بهکار میگیرد. او به مطالعه و ترجمه، فلسفه، موسیقی، خطاطی، ورزش، کوهپیمایی و طبیعتگردی علاقهمند است. همچنین، بیش از بیست سال است که در کنار فعالیتهای حرفهای خود، به آموزش هنر رزمی و فلسفی آیکیدو میپردازد.