بازخورد یک مهارت و یادگرفتنی است. فهمیدن اینکه برخی بازخوردها مفید است و برخی نیست، نه یک راز است و نه بر اساس تصادف و شانس. دانستن اینکه چه بگوییم و چه نگوییم، ربطی به استعداد و هدیهی ذاتی هم ندارد. اگر تاکنون در این حوزه خوب عمل نکردهاید، میتوانید بیاموزید در آینده بهتر عمل کنید.
برای رسیدن به هدف، ارائه و دریافت بازخورد بسیار مهم و لازم است. بدون بازخورد، بدون اینکه بدانیم درست میرویم یا غلط، در تاریکی حرکت خواهیم کرد. اگر والد، معلم، مدیر یا کوچ هستید، بخشی از کار شما ارائه بازخورد مناسب است. در این مقاله از موسسه کوچینگ و راهبری رایمانا، شیوه ارائه بازخورد مناسب را ارائه خواهیم داد.
در فرآیند بازخورددهی باید بر کارهای درست دیگران تأکید کنید و کارهای اشتباهشان را یادآوری کنید و برای ادامه مسیر به آنها کمک کنید تا با انگیزه باقی بمانند. ممکن است بنا به تجربه خودتان بگویید که همه بازخوردها مفید نیستند. حرفتان درست است؛ برخی از آنها غیرقابل استفادهاند و بدتر از آن، برخی بازخوردها ضد بهرهوری هستند و بهتر است کلاً چیزی گفته نشود. اگر اصول درست بازخورددهی رعایت نشود، حتی با داشتن نیت خوب، ارائه برخی از نقدها و تحسینها میتواند نتیجهای عکس داشته باشد.
برای ارائه بازخورد مؤثر، به این سؤالات توجه کنید:
احتمالاً پاسخهای متفاوتی خواهید داشت. ارائه بازخورد مثبت و خوب ممکن است کمی پیچیده باشد. اگر دیگران را به خاطر توانمندی بالایشان تحسین کنیم، آنها احساس یک ابرستاره را پیدا میکنند و در اولین مواجهه با چالش، به روی زمین سقوط خواهند کرد. تحسین به خاطر تلاش، گاهی میتواند نوعی احساس حماقت یا تعجب به مخاطب شما بدهد، اما در نهایت آنها را برای مقابله با چالشها و موانع، توانمندتر میکند. تحسین به خاطر موفقیتهای جزئی میتواند عملکرد فرد را پایین بیاورد.
اما نگران نباشید، بازخورد یک علم است و دارای اصول خاص خود است. در ادامه، قواعدی را معرفی میکنیم تا به شما کمک کنند تصمیم بگیرید «چه بگویید» و «چگونه بگویید.»
به هیچ عنوان آسان نیست که به دیگران بگوییم عملکردشان در حد انتظار نبوده است. هیچکس دوست ندارد حامل خبر بد باشد و تسلط یافتن بر مهارت «ارائهی نقد سازنده» کار سختی است. خیلیها فکر میکنند برای اینکه او اصلاً ناراحت نشود، باید مراقب احساسات طرفِ گیرندهی بازخورد باشند.
تجربه کردن «احساس بد» پیامد بد شنیدن یک بازخورد صادقانه نیست. بسیاری اوقات تجربه کردن «احساس بد» یک پیامد لازم است. ناراحتی و اضطراب دارای عملکردهای انگیزشی مهمی است.
کلید ارائه بازخورد خوب این است که به فرد کمک کنیم باور کند موفقیت هنوز قابل دستیابی است. تردید و شک فرد انگیزه او را کاهش میدهد، به ویژه برای کسانی که ذهن پیشرفتگرا دارند. هنگام ارائه بازخورد توسعهای/سازنده، نکات زیر را رعایت کنید:
1. مطمئن شوید که موافقت فرد برای دریافت بازخورد گرفته شده است.
2. به طور مشخص و دقیق درباره آنچه رخ داده صحبت کنید و از کلیگویی و تعمیم دادن مسائل اجتناب کنید.
3. بازخورد خود را به مهارتهای خاص محدود کنید، نه توانمندی کلی فرد.
4. دقیقاً به فرد بگویید چه کاری باید انجام دهد و چه کاری نباید انجام دهد.
با این روش، فرد روی عملکر خود احساس کنترل بیشتری خواهد داشت. همچنین خوب است که به یاد داشته باشید، آنهایی که احساس ارزشمندی پایینی دارند، وقتی بازخورد منفی میگیرند به احتمال بیشتری نسبت به آنهایی که احساس ارزشمندی بالایی دارند، بازخورد دریافتی را به طور افراطی تعمیم میدهند.
افراد با احساس ارزشمندی پایین، هنگامی که احساس میکنند اوضاع از کنترلشان خارج شده، به سمت منفیبافی و بدبینی میروند و در نهایت به سمت افسردگی گام برمیدارند. از طرفی دیگر، احساس تحت کنترل داشتن امور، منجر به اعتماد به نفس، مثبتگرایی و خوشبینی میشود.
پس به یاد داشته باشید وقتی که بازخورد میدهید، احساس تحت کنترل داشتن امور را از فرد نگیرید. او باید بداند که هنوز روی عملکردش کنترل دارد. اصلاً احساس بدی نداشته باشید از اینکه به یک نفر بگویید عملکردش ضعیف بوده است، چون به قدر کافی تلاش نکرده یا از روشهای مناسب استفاده نکرده است. به جای آن سعی کنید اعتماد به نفسش را بالا نگه دارید و به او خاطرنشان کنید که ایجاد تغییر، در حیطهی قدرت و انتخاب خود اوست.
وقتی افراد زحمت میکشند ولی عملکرد یا نتیجهی کارشان به اندازهی کافی رضایتبخش نیست، بسیار ناراحتکننده است. در چنین شرایطی، ممکن است به خاطر اینکه آن فرد احساس بهتری داشته باشد، بابت تلاشهایش او را تشویق و تحسین کنیم؛ یعنی بگوییم: «احساس بد نداشته باش، تو همهی تلاشت را کردهای.»
چنین بازخوردی هیچ فایدهای ندارد و نباید چنین بازخوردی بدهید. همهی پژوهشها نشان میدهد تحسین از «تلاش زیاد» که اتفاقاً منجر به نتیجه نشده باشد، باعث ایجاد احساس حماقت در فرد بازخوردگیرنده میشود و عملاً نتیجهی عکس میدهد.
پس در چنین شرایطی چگونه باید عمل کنیم؟ اگر تلاش کافی داشته و نقص و ایرادی در میزان تلاش نبوده، پس شاید مشکل در راهبردهای بهکار گرفته شده است.
وقتی به شاگردان یا کارمندانتان بازخورد میدهید، همانطور که ارائهی بازخورد مثبت مهم است (که چه کارهایی را درست انجام دادهاند)، همچنین مهم است بدانند که چه کارهایی را اشتباه انجام میدهند. باید به آنها کمک کنیم هر دو را بفهمند.
نحوهی گفتن «کارت خوب بود» مهم است. برای آنکه بازخورد ما ضدانگیزه نشود، بسیار مهم است که در گفتههایمان «چه» بگوییم و «چگونه» بگوییم.
پژوهش نشان داده که تحسین، مانند یک شمشیر دو لبه است:
از طرفی ممکن است باعث کاهش احساس خودمختاری و استقلال در او شود. پس اینکه «چگونه» بگوییم و «چه» بگوییم بسیار مهم است.
بر اساس پژوهشهای جنیفر هندرلانگ و مارک لپر (2002) بازخورد مثبت باید بر اساس پنج قاعدهی زیر ارائه شود:
اگر میخواهید تحسین اثر انگیزشی و پیشرونده داشته باشد، باید بهطور جدی مطرح شود. تحسینی که تقلبی، مبهم و عمومی باشد، غیرواقعی به نظر خواهد رسید. تحسین را برای موفقیتهای اصیل، عملکردهای خوب و واقعاً لایق قدردانی حفظ کنید.
تحسین تواناییهای ذاتی یا ویژگیهای غیرقابل تغییر دردسرساز است. مثلاً اگر به فرزندتان بگویید «آفرین پسرم که اینقدر باهوشی»، بار بعد اگر امتحان را خراب کند، چه فکری خواهد کرد؟
تأکید تحسین باید روی رفتارهایی باشد که تحت کنترل فرد است. سختکوشی، راهبردهای استفادهشدهی خوب، قصد و نیت، عزم و پایداری باید بهجای هوش، ذکاوت و توانمندی (که بهعنوان ویژگیهای ثابت دیده میشود) مورد تحسین قراربگیرند.
مثل قاعدهی دوم است. وقتی فردی را با دیگران مقایسه میکنیم، آنها بیشتر به فکر توانمندیهایشان میافتند. وقتی انسانها متوجه میشوند که در حال مقایسه شدن با دیگران هستند، بیشتر بر «خوب بودن» تمرکز میکنند تا به خاطر مهارت و توانمندیهایشان اعتبار بگیرند.
وقتی این اتفاق میافتد، بهطور مستمر نگران عملکرد آیندهی خود هستند و این در موفقیت آیندهشان اخلال ایجاد میکند.
در عوض، وقتی کسی را تحسین میکنید، بر تلاش فرد برای مسلط شدن بر کفایتهای فردیاش تکیه کنید. یعنی او را برای «بهتر شدن» تمجید و تحسین کنید.
اجازه ندهید تحسین و پاداش شما، استقلال فرد را تحتالشعاع قرار دهد. بهرسمیت شناختن احساسات و انتخابهای فرد، او را به خاطر خودش روی کار و وظیفهاش متمرکز نگه میدارد و از انگیزهی درونی قوی او برای موفق شدن محافظت میکند.
به رسمیت شناختن دستاوردهای دیگران راهی عالی برای انگیزه دادن به آنها در جهت ادامه دادن کارشان است. اما بعضی اوقات به خاطر ذوق و شوق زیادمان، زیادهروی میکنیم. میخواهیم دیگران (شاگرد، همسر، کارمند و…) بدانند که اگر روی هر چیزی تمرکز کنند، میتوانند به آن برسند.
سعی داریم اعتماد به نفسشان را تقویت کنیم (با تمجید کردن)، اما به جایش داریم این پیام را میدهیم که انتظار خیلی بیشتری از آنها داریم و آنها در حقیقت میتوانند به آن دست یابند.
باید مطمئن شوید که تحسینتان واقعبینانه است. از میان هزاران جوان باکفایت و مستعد، فقط تعداد اندکی وارد تیمهای ملی، المپیک یا دانشگاه هاروارد میشوند. این یک واقعیت است.
بخشی از کتاب اصول و مهارتهاى اساسى كوچينگ سازمانى
Sorce: Halvorson, H.G. (2012), Succeed: How We Can Reach Our Goals. PLUME, Penguin Group