بهرهگیری از توانمندیهای اساسی میتواند برای افراد بسیار انرژیبخش باشد. اما سوال اینجاست که چطور میتوان از توانمندی های اساسی خود به صورت اثر بخش استفاده کرد؟
ما قصد داریم در این مقاله به راهکارهایی برای استفاده از تواناییهای اساسی خود و استفاده خردمندانه از آنها جهت رشد فردی اشاره کنیم.
همهی ما تجربه این را داشتهایم که در تمام طول تحصیل، توسط خود و اطرافیان بهجای پرورش قدرتهای درونی، بر روی نقاط ضعف (دروس ضعیف تحصیلی) تمرکز کنیم. اما آیا برای ما موثرتر است که بر روی توانمندیهای ضعیفترمان تمرکز کنیم، یا بر روی بهبود توانمندیهای اصلی و مورد علاقهمان زمان و انرژی بگذاریم.
تحقیقات نشان دادهاست که برای افزایش نیکزیستی و حفظ آن در بلند مدت، باید«بیشتر» وقت و زمان را صرف بهکارگیری توانمندیهای اساسی خود کنیم و حتما زمانی را نیز صرف بهبود نقاط ضعف یا افزایش توانمندیهای آخرمان کنیم.
بنابراین شما میتوانید از توانمندیهای اساسی و کنجکاوی و سرزندگی خود که برایتان بسیار لذتبخش نیز است، در راستای حمایت از نقاط ضعف خود و بهبود آنها بهرهمند شوید.
یکی از کاربردهای بسیار سودمند توانمندیهای منشی، استفاده از آن در مدیریت چالش ها است. از آنجایی که زندگی بدون چالش غیرممکن است و هیچ عرصهای از زندگی یافت نمیشود که در آن چالشی وجود نداشته باشد، بسیار حیاتی و ضروری است که بتوانیم از توانمندیهای منشی خود در مدیریت و حل چالشهای پیشآمده استفاده کنیم.
ما معمولا در چالشها، تمرکزمان کاهش پیدا میکند، هیجانات منفی شدیدی را تجربه میکنیم، توانایی تحلیل و حل مسئلهمان کاهش پیدا میکند و روابطمان در معرض خطر قرار میگیرد.
شناسایی توانمندیهای منشی یکی از کارهای مهمی است که به ما کمک میکند تا بتوانیم در موقعیتهای خطیر و چالش برانگیز بهوجود آمده استفاده درستی کنیم.
در کتاب کوچینگ زندگی مثبت 1 روشهای آشنایی و سنجش توانمندیهای اساسی معرفی شده است. شما میتوانید با مطالعه در این رابطه و با بهکارگیری فنون مدیریت برانگیختگی هیجانی و جسمانی، در لحظه خود را آرامتر کنید. سپس ببینید چگونه میتوانید از توانمندیهای منشی و اساسی درونی خود، در آن لحظه و موقعیت کمک بگیرید و برای وضعیت بهوجود آمده، راهحلی مناسب ایجاد یا پیدا کنید.
وقتی از قبل با توانمندیهای اساسی خود آشنا باشیم و این تمرین ذهنی را بارها تکرار کرده باشیم آنگاه میتوانیم از توانمندیهای اساسی خود به شیوهای جدید برای حل مسائل جدید کمک بگیریم و آنگاه این وضعیت برای ما تبدیل به عادت شده و میتوانیم در هر موقعیتی از آن کمک بگیریم.
همین حالا یک توانمندی تازه بسازید.
پدیدهای را در نظر بگیرید که در آن بهترین عملکرد را دارید. به این فکر کنید که بهطور کلی چه چیزی به شما انرژی میدهد یا از دیگران چه خصوصیاتی را بیشتر الهام میگیرید.
شما همانطور که در حال تقویت مهارتِ نامگذاری توانمندیها هستید، نیاز دارید تا ظرفیت تشخیص و شناسایی آنها را در خودتان گسترش دهید. ساختن واژگان توانمندیها و شناسایی آنها، مهارتهایی هستند که دوشادوش هم پیش میروند. هر اندازه توانایی شما، بهعنوان یک کوچ در مشخص و نمایان کردن توانمندیهای مراجعتان بیشتر شود، مسلماً در کوچینگ نیز موفقتر خواهید شد.
از آنجا که میزان انرژی، ویژگی بارز تواناییها بهشمار میآید، شما میتوانید با پرسیدن سوالهای بهجا از خود و یا دیگران باعث برانگیخته شدن منابع درونیتان شوید. این موضوع میتواند آغازگر گفتگویی دربارهی توانمندیها باشد.
سه سوال ساده ولی قدرتمند برای بیرون کشیدن تواناییهای اساسی درونی خود:
قدرتهای درونی دلبهخواه نیستند. ممکن است بهرهمندی از یک توانمندی خاص، خیلی دوستداشتنی باشد؛ ولی تمرکز روی توانمندیهایی که بهصورت طبیعی درونما هستند، بسیار موثرتر است. وقتی ما از توانمندیها به عنوان نیروی محرک و انرژیزا حرف میزنیم، الزاماً دربارهی معنای مدرن این کلمه صحبت نمیکنیم.
معمولاً وقتی افراد از تواناییهای خود استفاده میکنند و یا دربارهی موقعیتی که از توانمندیشان استفاده کردهاند، حرف میزنند، به وجد آمده، هیجانزده و سرزنده میشوند. بنابراین انرژی، ویژگی بارز توانمندیهاست و توانمندیها، آن دسته از خصیصههای شخصیمان هستند که بیشتر با آنها شناخته میشویم و مورد تحسین دیگران قرار میگیریم و بخش بزرگی از موفقیتمان را مدیون آنها هستیم. با این توصیف، توانایی کشف و نامگذاری یک توانمندی در هر فرد، مهارتی اساسی در استخدام، مدیریت، فرزند پروری(والدگری)، آموزش، هدایت و راهنمایی و البته کوچینگ است. اگر توانمندیها را وجه رایج موفقیت بدانیم، پس ارزشش را دارد که دانش خود را در این زمینه توسعه دهید.
اساسا کوچینگ قرار است به مراجعان کمک کند تا عملکردشان به بهترین حالت خودشان برسد. فرقی نمیکند که شما یک کوچ درونی(معنوی) باشید یا یک کوچ زندگی؛ بههرحال برای موفقیت در حرفهتان ضروری است که توانمندیهایی را که مراجعانتان به کار میگیرند شناسایی کرده و برای پرورش آن توانمندی کمکشان کنید.
منطقی است که علاوه بر کمک به آنها برای بررسی منابع مالی، اجتماعی و حرفهایشان، ویژگیهای شخصیتی و منابع روانشناختیشان هم باید ارزیابی شود. این در حالی است که متاسفانه بعضی از کوچها مستقیما وارد مرحلهی شناسایی و استفاده از مدلهای توانمندیها در کوچینگ میشوند. همچنین رویکرد استاندارد واحدی را در پیش نمیگیرند.
بهاین ترتیب که اول توانمندیهای مراجع را شناسایی کرده و سپس با استفاده از بارش فکری، راههای بهکارگیری بیشتر و یا موثرتر آن را بررسی میکنند.
این یک رویکرد معقول است اما باعث از دست دادن بعضی از پیچیدگیها، لذتها و سودمندی تمام و کمال کوچینگ توانمندیها میشود.
تقریبا شبیه این است که بروید پاریس و بعد یک راست بروید سراغ یک فرد بومی و اصلا بدون اینکه حتی خودآموز زبان فرانسه داشته باشید، بخواهید شروع کنید به فرانسوی صحبت کردن.
لذا باید در زبان تواناییها تبحر پیدا کنید و از اینرو توصیه میکنیم پیش از کار با مراجعه کنندگان روی شناسایی و توسعهی توانمندیهایشان، گسترش دایرهی واژگان شخصیتان درباره توانمندیها و ظرفیت حرفهای خود را بهصورت قاعدهمند توسعه دهید.
منبع : کتاب کوچینگ زندگی مثبت 1 | ناشر : نسل یاسان | نویسنده: امیر پهلونژاد