مدیر یک عنوان است، حال آنکه کوچینگ یک اقدام. اقدام تضمین کننده شکوفایی و موفقیت است و نه عنوان.
«کاترین پالسیفر»
کتاب «کوچینگ کارکنان» مدلی علمی و آزمون شده از کوچینگ را معرفی میکند که میتواند در محیط سازمان (بزرگ یا کوچک) مورد استفاده قرار گیرد. مدیرِ راهبر فقط با مسلط شدن بر فرایند کوچینگ و ایفا کردن درست و موثر نقش «کوچ» میتواند فرایندهای حیاتی مدیریت سرمایههای انسانی که شامل، «مدیریت کارکنان»، «مدیریت عملکرد»، «توسعه و پرورش»، «مدیریت استعداد» و «جانشین پروری» را در سازمان هدایت کند. کوچینگ کارکنان عنصر اساسی و حیاتی برای شکوفایی سازمان، از طریق شکوفایی سرمایههای انسانی است. ساختار منسجم و شیوه کاملا آموزشی و کاربردی کتاب به خواننده کمک میکند تا بتواند شیوه اجرای صحیح کوچینگ را ببیند، تمرین کند و یاد بگیرد.
مدیریت نیروی انسانی همواره کار دشواری است. در زمانه ما با تمام مشکلات روزانهای که در اقتصاد و اجتماع، و متعاقب آن در کسب و کار رخ میدهد؛ به ویژه مهاجرت و جابهجاییهای نابهنگام و پر فراوان نیروهای خبره و کارآمد، کار مدیران برای نگهداری نیروهای خوب بسیار دشوارتر شده است.
در یک نگاه کلی اگر بخواهیم نیروی انسانی را بر اساس دو معیار 1- انگیزه و 2- تجربه و مهارت تقسیمبندی کنیم هر سازمانی چهار گروه کارمند و یا کارگر دارد: 1- کارکنان تازهوارد که بسیار باانگیزهاند، ولی هنوز کم تجربهاند و کارآمدی زیادی ندارند؛ 2- کارکنانی که نه انگیزه زیادی دارند و نه تجربه و کارآمدی؛ 3- گروهی که تجربه و مهارت خوبی دارند، ولی هیچ انگیزهای برای انجام کار کیفی و بهرهوری در سیستم ندارند؛ و 4- گروهی که هم انگیزهمند هستند و هم مهارت و تجربه خوبی دارند. در برداشت اول شاید بگویید که من اگر مدیر باشم، حتماً تمام کارکنانم را از گروه چهار انتخاب میکنم. ولی اگر کمی واقعبین باشیم متوجه میشویم که چنین کاری شدنی نیست. نیروی انسانی با تجربه و انگیزه، ساخته شدنی است. نیرویی که انگیزهمند است و کارآمد، آنقدر در سیستم کنونی، خودش قدر و منزلت و تحسین دریافت میکند که هرگز نمیخواهد آنجا را ترک کند.
بنابراین بهعنوان یک مدیر و یا راهبر سازمانی وظیفه ما ساختن کارکنان و یا هدایت و راهنمایی آن سه گروه است تا با خود-ارزیابی و هدفگزینی و کوچینگ روزانه بتوانند به نیروهایی با انگیزه و کارآمد تبدیل شوند.
دکتر رابرت وبلدینگ، یک مربی، نویسنده و واقعیت درمانگر شناخته شده در سطح بینالمللی است. وی مربی ارشد و عضو هیئت علمی مؤسسه بینالمللی گلسر (تئوری انتخاب، واقعیت درمانی و مدیریت راه برانه) و مدیر مرکز واقعیت درمانی در سینسیناتی ایالت اوهایو در ایالات متحده آمریکا است. او همچنین استاد رشته مشاوره در دانشگاه خاویر در ایالات متحده بوده، جایی که به متخصصان آموزش میداده تا با تقریباً هر نوع کارمند و مراجعی کار کنند.
دکتر وبلدینگ به دلیل اجرای برنامههای آموزشی در آمریکای شمالی، آسیا، خاورمیانه و اروپا یک چهره شناخته شده بینالمللی است. او به عنوان مشاور در برنامههای ترک اعتیاد به الکل و موادمخدر با ارتش و نیروی هوایی همکاری کرده است. او به عنوان مشاوره گروهی با زنان قربانی خشونت خانگی کار کرده و همچنین به عنوان مشاور مدرسه در سطح ابتدایی و متوسطه و به عنوان معلم در سیستم آموزش بزرگسالان فعالیت داشته است. او مشاور انستیتو مدیریت دانشگاه ویسکانسین بوده و در آنجا مهارتهای مؤثر مدیریتی آموزش داده است. دکتر وبلدینگ همچنین یک روانشناس و یک مشاور رسمی و معتبر ملی است.
دکتر علی صاحبی
دکتر علی صاحبی، دارای مدرک دکترای روانشناسی بالینی و کوچ بینالمللی است. ایشان مربی ارشد موسسه بینالمللی ویلیام گلسر (موسسه آموزش تئوری انتخاب، واقعیت درمانی و مدیریت راهبرانه) و بنیانگذار شعبه موسسه ویلیام گلسر در ایران است. دکتر صاحبی بیش از 55 کتاب ترجمه و تالیف نموده که از جمله آنان، تمامی آثار دکتر ویلیام گلسر درحوزه تئوری انتخاب است.
امیر پهلونژاد
امیر پهلونژاد دارای مدرک کارشناسی ارشد مشاوره و کوچ بینالمللی و کاندیدای دکترای تخصصی مشاوره و راهنمایی است. ایشان مربی و عضو هیئت علمی موسسه بینالمللی ویلیام گلسر است. آقای پهلونژاد چندین کتاب در حوزه کوچینگ و راهبری ترجمه و تألیف کرده است. ایشان علاوه بر ارائه مشاوره به سازمانها، کارگاههای متعددی در حوزه راهبری و کوچینگ برای سازمانها و عموم طراحی و اجرا کرده است.