در دنیای امروز، کوچینگ در زندگی و سازمان دیگر یک گزینه نمیباشد. بلکه یکی از الزامات بسیار مهم و تعیینکننده در شکوفایی سرمایههای انسانی و سازمانهاست. شناخت بهترین دوره کوچینگ سازمانی و چرخهی اثربخشی سازمانی در این راه امر ضروری محسوب میشود. در ابتدا قصد داریم به چهار اصل کوچینگ بپردازیم:
همهی اثربخشی کوچینگ، بر اساس اعتمادسازی، شناسایی و به کار انداختن توانمندی و استعداد افراد، خلق تعهد و در واقع به اجرا گذاشتن اهداف است. در کنار سایر چیزها، همهی کوچهای حرفهای متعهد به موارد زیر هستند:
فردی با این خصلتهای برشمرده شده در بالا، فرد قابل اعتماد است و اولین الزام کوچینگ قابل اعتماد بودن میباشد.
کوچینگ، صرفنظر از اینکه فرد از کجا یا از چه سطح توانمندی و شایستگی راهش را آغاز کرده، بر اساس این فرض بنا گذاشته شده که هر فردی میتواند رشد کند و اینکه هر شخصی دارای پتانسیل و استعدادهای ناآشکار و نهفته برای تبدیل شدن به چیزی بهتر است.
درست است که برخی در این مسیر تلاش و تقلای بیشتری خواهند کرد، اما همه میتوانند به چیزهای جدید و بهتری که در ابتدا فکر میکنند فراتر از دسترس آنهاست، دست پیدا کنند.
انگیزه دادن به افراد در کوتاهمدت کار آسانی است. با استفاده از انگیزهبخشهای بیرونی مانند یک گفتوگوی مجابکننده، یک پاداش آنی یا یک تهدید میتوان افراد را به حرکت وا داشت. اما اینها دوام ندارند.
تنها نوع تعهدی که باقی میماند، تعهد درونی است. به همین دلیل است که ایجاد تعهد ماندگار یکی دیگر از اصول کلیدی کوچینگ اثربخش است. البته که شما نمیتوانید از دیگران تعهد بخواهید، اما میتوانید شرایطی را خلق کنید که دیگران به اهدافشان متعهد باشند.
مهارت اساسی برای خلق چنین شرایطی که منجر به ایجاد تعهد در فرد میشود، پرسیدن سوالات قدرتمند کوچینگ است.
خانم دکتر مریلی آدامز، کوچ سازمانی و مدیریت، در کتاب خود به نام «سوالاتت را تغییر بده تا زندگیات تغییر کند: دوازده ابزار قدرتمند برای زندگی و کار »، میگوید که سختترین موضوعات زندگی با داشتن همه پاسخها حل نمیشود، بلکه با پرسیدن سوالات درست حل میشود.
سوالات قدرتمندی که یک کوچ میپرسد، ممکن است به سه حوزهی زیر تقسیم شود:
بر اساس مطالب گفته شده، وظیفهی کوچ این نیست که سفر مراجع را مشخص کند یا آنها را در مسیری که شاید دوست نداشته باشند بروند، با زور و فشار به جلو برانند. به جای این کار، کوچها به افراد کمک میکنند تا از افکار منفی و محدودکنندهها رها شوند و به مثبت و توسعه دهندهها وصل شوند و به سوی آنها قدم بردارند.
“اغلب سازمانهای مریض، نوعی نابینایی عملکردی برای کاستیهای خود ایجاد کردهاند. آنها به این خاطر رنج نمیبرند که نمیتوانند مشکلاتشان را حل کنند، بلکه به این دلیل که نمیتوانند مشکلات خود را ببینند در رنجند” .John Gardner
هر سازمانی، سلسلهای از سیستمهای پیچیده، به هم پیوسته و مرتبط است که شامل دستهای از سیستمهای فرعی نیز میباشد. برای اینکه بتوان سازمان را کوچ کرد، راهبران باید آنسوی نشانههای حاد سطحی و دلایل ظاهری را ببینند و روابط «ریشهی علت و معلولی» کل اکوسیستم سازمان را بفهمند و درک کنند. راهبران همچنین از نظر سالمسازی و پیشگیری، باید نسبت به فرصتهایی برای بهبود کل سیستم هوشیار باشند؛ حتی اگر سازمان مشکلی نداشته باشد.
برای کوچ کردن کل سازمان، یک رویکرد سیستمی کوچینگ به نام «چرخهی اثربخشی سازمانی» وجود دارد. این ابزارِ کوچینگِ تشخیصی و طراحی، میتواند به راهبران، مدیران و تیمها کمک کند تا مشکلات مزمن را در سازمان پیدا کنند و در جهت بهبود آن قدم بردارند.
چرخهی اثربخشی سازمانی راهی کاربردی و سودمند برای درک پویایی اجزای سازمان و ارتباطات و پیوندهایشان با یکدیگر و بین یکدیگر است؛ و همین موضوع آن را تبدیل به یک ابزار ارزشمند کوچینگ میکند. با استفاده از چرخهی اثربخشی سازمانی، شما به آسانی میتوانید دادههای پیچیدهی فراوانی را ببینید و برای ادامهی حرکت، برنامهریزیهای لازم را داشته باشید. آنگاه با این کار میتوانید شکافهای عملکردی را شناسایی کرده و کمک کنید تا یک چهارچوب و زبان مشترک برای افراد فراهم شود تا بتوانند بر اساس عقل و دور از احساسات، به طور عینی سازمان خود را درک کنند.
راهبران به این نیاز دارند تا بتوانند مسئله و مشکل واقعی را ببینند و وظیفهی کوچ این است که به راهبران در این جهت کمک کند تا بتوانند ببینند. به این معنا که بتوانند ریشههای مسائل و مشکلاتشان یا قدرت فرصتهایشان را تشخیص دهند و درک کنند.
ارزش چرخهی اثربخشی سازمانی این است که به راهبران و مدیران تصویری همهجانبه از میزان سلامت سازمانشان ارائه میکند. کوچ با استفاده از چرخهی اثربخشی سازمانی میتواند به اهداف زیر دست پیدا کند:
اگر سازمانی قصد دارد که تغییر کند، باید با تحلیل انگارههای ذهنی و انتخابهایی که منجر به نتایج صحیحی میشود، کار را شروع کند. چرخهی اثربخشی سازمانی به ما کمک میکند که به این درک برسیم.
نتایج و بروندادهای کسبوکاری، محصولِ اصول، انگارههای ذهنی و مفروضههای عملیاتی است که شما برای خدمترسانی به مشتری، چشمانداز و ماموریت خود، سیستمها و فرایندهای اصلی خود، ارزشها و رفتارهای فرهنگی خود و کارکنان خود دارید.
با استفاده از پیشنهاد (Feedforward) و با تشویق دیگران در به کارگیری آن، مدیران و راهبران سازمانی میتوانند به طور چشمگیری کیفیت رابطه در سازمانهایشان را ارتقا دهند. این روش به آنها اطمینان میدهد که پیغام آنها درست به دیگران منتقل میشود.
نتیجهی پیشنهاد، داشتن یک سازمان بسیار پویاتر و گشودهتر است. سازمانی که کارکنانش به جای تمرکز بر اشتباهات گذشته، بر آیندهی بهتر تمرکز دارند.
موسسه کوچینگ رایﻣﺎﻧﺎ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪه رﺳﻤﯽ موسسه Olver International و Academy of Choice آمریکا، برگزارکننده انحصاری برنامه گواهینامه بینالمللی کوچینگ انتخاب در ایران است.
این برنامه توسط Board Certified Coach (BCC) از کشور آمریکا اعتباریابی و بهرسمیت شناخته شده است. فارغالتحصیلان برنامه ما در صورت تمایل به دریافت مدرک تکمیلی BCC میتوانند بر اساس پیشینه تحصیلی-حرفهای خود شخصاً اقدام فرمایند.
مایل به ثبتنام در برنامه ﮔﻮاﻫﯿﻨﺎﻣﻪ ﺑﯿﻦاﻟﻤﻠﻠﯽ ﮐﻮﭼﯿﻨﮓ سازمانی هستم.