خانه > پایگاه دانش > فرایند کوچینگ از نگاه نظریه خود-تعیین‌گری
فرایند کوچینگ از نگاه نظریه خود-تعیین‌گری

فرایند کوچینگ از نگاه نظریه خود-تعیین‌گری

گردآوری و ترجمه: امیر پهلونژاد

فرایند کوچینگ از نگاه نظریهٔ خود-تعیین‌گری

کوچینگ به یک رشته و حوزه پویا و درخشان تبدیل شده است که هدفش تسهیل توسعه و سلامت افراد و سازمان‌هاست. شواهد روزافزون نشان داده است که کوچینگ می‌تواند یک سرمایه و امتیاز قوی در توسعه شخصی و عملکرد سازمانی باشد. با این وجود، در عمل، کوچینگ سنتزی (ترکیبی) از حوزه‌ها و راهبردهاست که کوچ‌ها از بدنه‌های دانشی چندگانه و گاهی متمایز و از هم جدا استفاده می‌کنند.

نظریهٔ خود-تعیین‌گری  به عنوان یک رویکرد سودمندِ قابل توجه برای کوچینگ مورد بحث قرار گرفته است. نظریهٔ خود-تعیین‌گری یک چهارچوب تجربی و در عین حال بسیار کاربردی است که بر پرورش و تقویت انگیزه و عملکردِ با کیفیت بالا و همچنین شکوفایی روان‌شناختی متمرکز است. این امر به‌ویژه به فرآیندها و شرایطی توجه می‌کند که انگیزشِ خود، عملکرد بهینه و نیک‌زیستی افراد را تسهیل یا تضعیف می‌کند. بنابراین تعجب‌آور نیست که سازه‌ها و شیوه‌های موجود در حوزه نظریهٔ خود-تعیین‌گری به بخش جدایی‌ناپذیری از گفتمانِ بسیاری از کوچ‌ها تبدیل شده است، که نه تنها باید انگیزه، تندرستی و رشد مراجعین خود را درک کنند، بلکه باید به آن سرعت هم بدهند.

نظریهٔ خود-تعیین‌گری به‌عنوان یک نظریهٔ پشتیبان و پایه، به‌ویژه برای کوچ‌ها مناسب است، دقیقاً به این دلیل که کوچ‌ها اغلب باید در رشته‌ها و قلمروهای مختلف وارد عمل شوند. نظریهٔ خود-تعیین گری انواع خاصی از حمایت‌های انگیزشی که تسهیل کنندهٔ مشارکت و کامیابی در کار است و اصول مشوق‌ها و پاداش‌هایی که هدایت کننده بهره‌وری با کیفیت بالا هستند را به تفصیل شرح می‌دهد. نظریهٔ خود-تعیین‌گری همچنین انگیزه‌های شخصی در پشت سلامتی و بیماری و نحوه برانگیختن و به حرکت درآوردن انسان‌ها برای مشغول شدن در رفتارهای سالم‌تر را به تفصیل شرح می‌دهد.

نظریهٔ خود-تعیین‌گری چیست؟

نظریهٔ خود-تعیین‌گری با دو ادعای قوی آغاز شد: اول اینکه انگیزه نه تنها از نظر مقدار، بلکه در کیفیت نیز متفاوت است. بنابراین انگیزه را می‌توان به انواع مختلف تفکیک کرد. در این نظریهٔ، تمایز اصلی بین انگیزه خودمختار  و انگیزه کنترل شده  است که مقدمات و پیامدهای متفاوتی دارند. انگیزه خودمختار با تجربیات افراد که ناشی از تمایل و اراده خود است مشخص می‌شود، زیرا آن‌ تجربیات مطابق با علایق و ارزش‌های عمیق فرد عمل می‌کنند. در مقابل، انگیزه کنترل‌شده با تجربه تحت فشار بودن و الزام مشخص می‌شود که معمولاً با عمل و اقدامی همراه است که به دلیل خواسته‌ها یا انگیزه‌های بیرونی است. همانطور که توضیح خواهیم داد، انواع مختلف انگیزه، عملکرد (فردی و کارکنان) و نتایج برنامه‌های سلامت (در جامعه و سازمان) را پیش‌بینی کرده و یک نقطه کانونی برای مداخلات مبتنی بر نظریهٔ خود-تعیین‌گری فراهم کرده‌اند.

ادعای دوم نظریهٔ خود-تعیین‌گری این است که یک نظریهٔ انگیزه واقعی باید به انرژی لازم برای اقدام و عمل توجه قابل توجهی داشته باشد- به آنچه‌که رفتار را به‌حرکت درمی‌آورد و حفظ می‌کند. این نظریهٔ اساسا با مفهوم نیازهای روان‌شناختی اساسی  به موضوع انرژی می‌پردازد. این نیازهای روان‌شناختی به‌عنوان مواد مغذی ضروری برای رفتار موثر و تندرستی تعریف می‌شوند. در نظریهٔ خود-تعیین‌گری، نیازهای روان‌شناختی اساسی شامل خودمختاری ، شایستگی  و رابطه  هستند؛ نیازهایی که به کارکرد در جنسیت‌ها، وضعیت تحولی و اقتصادی-اجتماعی و فرهنگ‌ها مرتبط است. ارضای این نیازها برای خود-تنظیمی رفتارهای روزانه و برای تجربیات مثبت و رضایت از زندگی حیاتی است.

سه نیاز اساسی روان‌شناختی از نگاه نظریه خود-تعیین‌گری

بر اساس این دو ادعا، نتایج تجربی و مبتنی بر شواهد نشان داده که برای ارتقای عملکرد با کیفیت بالا و نیک‌زیستی بیشتر، انگیزه خودمختار از انگیزه کنترل‌شده مؤثرتر است و اینکه ارضای سه نیاز روان‌شناختی اساسی، باعث ارتقای انگیزهٔ خودمختار و طیفی از نتایج مثبت می‌شود.

نیازهای اساسی روان‌شناختی

نیاز به خودمختاری

نکته مهم، تاکید مشترک حرفه کوچینگ و نظریهٔ خود-تعیین‌گری بر اهمیت احترام و کمک به پرورش خودمختاریِ مراجعین است. در واقع تمرکز اصلی نظریهٔ خود-تعیین‌گری بر ایجاد محیط‌های حمایت کننده از نیاز به خودمختاری  است. همانطور که گفته شد، خودمختاری زمانی مشهود است که یک فرد با احساس اراده و تمایل کامل، عمل کند و شکل باکیفیتی از انگیزه را نشان بدهد. با این حال، حمایت از خودمختاری –یعنی تقویت فرایندهایی که افراد از طریق آن تلاش و اقدام مشتاقانه و مشارکتی انجام بدهند– تلاشی ظریف است. نظریهٔ خود-تعیین‌گری شیوه‌های خاص درگیر در این فرآیند را توضیح می‌دهد.

نیاز به شایستگی

علی‌رغم اهمیت اساسی حمایت از خودمختاری در نظریهٔ خود-تعیین‌گری، برای پرورش و تقویت انگیزه و تندرستی با کیفیت بالا، حمایت از خودمختاری به تنهایی کافی نیست. برای داشتن انگیزه با کیفیت بالا باید اعتماد به‌نفس و شایستگی در عمل را نیز تجربه کرد. این با دومین نیاز روان‌شناختی اساسی در مدل‌های فرایند نظریهٔ خود-تعیین‌گری، یعنی ارائه حمایت و پشتیبانی‌هایی که به افراد کمک می‌کند تا نیاز خود به شایستگی را برآورده کنند، همسو است. به نظر می‌رسد، مانند حمایت از خودمختاری، تسهیل احساس شایستگی نیازمند یک تلاش چند وجهی است که در آن هدف‌گذاری، حمایت کردن، بازخورد و راهبردهای کنار آمدن همگی اهمیت یا نفوذ زیادی دارند. نظریهٔ خود-تعیین‌گری به‌طور خاص روی ایجاد چالش‌های بهینه‌ای تمرکز دارد، که منبع انرژیِ دنبال کردن هدف و نگه‌داشتن فرد در مسیر رفتن به سمت هدف است. ایجاد چالش‌های بهینه به‌معنای قرار دادن افراد در حد نهایی و لبه مجموعه مهارت‌هایشان یا تحت فشار قرار دادن آن‌ها برای یادگیری نیست. بلکه به‌معنای شناسایی ظرفیت‌هایی است که مراجعین هم برای آن ارزش قائل هستند و هم می‌توانند به‌طور مؤثر بر آن‌ها مسلط شوند و گسترش دهند.

نیاز به رابطه

سومین نیاز روان‌شناختی اساسی در چهارچوب نظریهٔ خود-تعیین‌گری نیاز به رابطه است. در حالی که هر کوچ می‌داند ایجاد رابطه‌ی دوستانه و حسن تفاهم و همراهی و همکاری بین کوچ و مراجع برای فرآیند تغییر مهم است، نظریهٔ خود-تعیین‌گری عناصر خاصی از رابطه‌های انسانیِ باکیفیتِ بالا را پیشنهاد می‌کند که مهم است. در واقع، اثربخشی کوچینگ به ایجاد و پرورش یک تبادل گشوده و اصیل بین کوچ و مراجع بستگی دارد. با این حال، چگونگی تقویت همزمان ارتباط بین کوچ و مراجع، با ایجاد تغییر و پیشرفت به‌سمت هدف، همیشه کانون صریح آموزش یا اقدامات یاورانه (مانند کوچینگ) نبوده است. نظریهٔ خود-تعیین‌گری با تمرکز بر سه نیاز روان‌شناختی اساسی، در تعیین اجزای رابطه‌هایی با کیفیت بالا در بستر کوچینگ، از چهارچوب‌های رایج دیگر فراتر می‌رود.

رابطه‌ی بین اهداف و نیازهای روان‌شناختی

در نهایت، اگرچه حمایت از نیازهای خودمختاری، شایستگی و رابطه، عناصر بنیادین در عملکرد نظریهٔ خود-تعیین‌گری در کوچینگ است، محتوای خواسته‌ها و اهداف مشتریان برای کوچ‌ها و فرایند کوچینگ بسیار مهم است. این موضوعی است که مخصوصاً برای کوچ‌ها و مشاوران برجسته است، زیرا آن‌ها همیشه با مراجعینی کار می‌کنند که موارد مورد بحثشان اغلب گسترده یا بلند مدت است. برخی از مراجعین به‌دنبال توسعه شخصی بیشتر هستند، برخی دیگر به‌دنبال تعالی سازمانی هستند و برخی دیگر به دنبال ثروت بیشتر و جایگاه‌های بالاتر هستند. تحقیقات نظریهٔ خود-تعیین‌گری، ذره‌بینی آگاهی دهنده درباره چنین خواسته‌ها و آرزوهایی ارائه کرده است، که نشان می‌دهد اهداف زندگی که فرد دنبال می‌کند، چگونه می‌تواند به‌طور متفاوتی نیازهای روان‌شناختی اساسی را برآورده یا ناکام بگذارد، در نتیجه می‌تواند به‌شدت بر شادی و عملکرد مطلوب تأثیر می‌گذارد. به‌عنوان مثال، تحقیقات انجام شده در نظریهٔ خود-تعیین‌گری نشان داده است که داشتن اهداف و آرزوهای متمرکز بر پول، موقعیت یا شهرت، که از آن به‌عنوان خواسته‌ها و آرزوهای بیرونی  یاد می‌شود، احتمالاً بر نیک‌زیستی تأثیر منفی می‌گذارد، حتی در صورتی که فرد موفق شود به آن ‌اهداف برسد. این در درجه اول از به خطر انداختن ارضای نیازهای روان‌شناختی اساسی رخ می‌دهد. در مقابل، هر چه اهداف فرد بیشتر بر روی بخشش به دیگران یا رشد شخصی متمرکز شود، که از آن به عنوان خواسته‌ها و آرزوهای درونی  یاد می‌شود، احتمال شکوفایی او و تجربه معنا در زندگی بیشتر می‌شود. خواسته‌ها، آرزوها و اهداف درونی، تجربیات عمیق‌تری از خودمختاری، شایستگی و رابطه را به‌همراه دارند و بنابراین پیگیری آن‌ها تندرستی بیشتری را به‌همراه دارد. بر این اساس، مفهوم خواسته‌های درونی و بیرونی در نظریهٔ خودتعیین‌گری، از نظر چهارچوب‌بندی مسیرهای مثبت برای تغییر، راهنمایی‌های بیشتری را برای کوچ‌ها و مراجعین‌شان ارائه می‌دهد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *